شرح حال زندگی من

همه چیز از 16 سالگی شروع شد، زمانی که برای یک پروژه عملی، تصمیم گرفتم یک وبلاگ در یکی از سرویس‌های وبلاگ‌دهی ایجاد کنم. بدون هیچ دانش برنامه‌نویسی، کنجکاوی‌ام من را به سمت تغییر کدهای وبلاگ کشاند. هر تغییری که ایجاد می‌کردم و نتیجه آن را می‌دیدم، برایم مثل کشف یک دنیای جدید بود. همین کنجکاوی ساده، جرقه‌ای شد تا مسیر یادگیری در دنیای وب را آغاز کنم

اما مثل هر مسیری، شروع همیشه آسان نیست. با یک سؤال بزرگ مواجه شدم: "از کجا باید شروع کنم؟" آن زمان نقشه راه یادگیری بسیار گنگ بود، منابع محدود بودند، و تکنولوژی به پیشرفت امروز نرسیده بود. زمان زیادی را صرف پیدا کردن مسیر مناسب کردم، آن‌قدر که حتی متوجه گذر زمان نشدم. وقتی به خودم آمدم، چالش بزرگ‌تری به نام سربازی پیش روی من بود

روزهای سختی بود؛ سرباز بودم و هم‌زمان باید یادگیری برنامه‌نویسی را شروع می‌کردم. تصمیم گرفتم دل را به دریا بزنم و کار را با فرانت‌اند و زبان جاوااسکریپت آغاز کنم. در دوران سربازی با کمبود زمان دست‌وپنجه نرم می‌کردم، اما توانستم وبسایت‌هایی طراحی کنم که به آن‌ها افتخار می‌کنم. با این حال، سوال دیگری ذهنم را درگیر کرد: آیا این همان چیزی است که در 16 سالگی می‌خواستم؟

اینجا بود که بزرگ‌ترین درس زندگی‌ام را یاد گرفتم: رها کردن. فهمیدم که گاهی قدرت واقعی، نه در حفظ کردن، بلکه در رها کردن اهدافی است که دیگر برایت الهام‌بخش نیستند، حتی اگر زمان و انرژی زیادی برای آن‌ها صرف کرده باشی در اواخر دوران سربازی، تصمیم گرفتم وارد دنیای بک‌اند شوم و کار با زبان پی اچ پی را آغاز کنم. این بهترین تصمیمی بود که گرفتم. آنچه به دنبالش بودم، اینجا بود: پشت‌صحنه‌ی سایت‌ها، جایی که همه چیز به‌طور واقعی اتفاق می‌افتد. این مسیر آسان نبود؛ منابع محدود بود و پروژه‌هایم بارها شکست می‌خوردند، اما علاقه‌ام آن‌قدر زیاد بود که هر بار بلند شوم و ادامه بدهم

به مرور زمان با فریمورک لاراول و سایر ابزارها آشنا شدم، و حالا اینجا هستم: یک برنامه‌نویس وب با داستانی که پر از چالش، یادگیری، و رشد است. این مسیر به من نشان داد که چطور شکست‌ها می‌توانند بخشی از موفقیت‌های بزرگ باشند

مهارت های من